جدول جو
جدول جو

معنی لسان الحال - جستجوی لغت در جدول جو

لسان الحال
زبان دم زبان حال
تصویری از لسان الحال
تصویر لسان الحال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لسان الحمل
تصویر لسان الحمل
بارهنگ، گیاهی خودرو و یک ساله با ساقه های نازک و برگ های بیضی شکل و خوشه های دراز که دانه های ریز و لعاب دار آن مصرف دارویی دارد،، زبان برّه، بارتنگ، جرغول، چرغول، جرغون، خرغول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لسان الحمل
تصویر لسان الحمل
زبان بره خرگوشک بزوشه جرغول جرغون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان النار
تصویر لسان النار
زبانه آتش زبانه آتش
فرهنگ لغت هوشیار
زبان آهو گونه ای خزه مار زبان گونه ای از خزه از تیره مار زبانها که هاگدانهایش بشکل سنبله در انتهای ساقه قرار دارند و در اماکن معتدل و نسبه سرد میروید غزل دیلی
فرهنگ لغت هوشیار
سرخس خونبند، گیاه مار زبان گونه ای سرخس که در تمام نقاط مرطوب و معتدل فراوان است و هر پایه اش دارای دو برگ است یکی گسترده و دیگری بصورت ساقه که هاگدانها بصورت سنبله ای بر روی آن قرار گرفته اند. از انساج این گیاه برای بند آوردن خون و التیام جراحات و بعنوان قابض استفاده میشود، مار زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان الایل
تصویر لسان الایل
زنگی دارو زنگی دارو
فرهنگ لغت هوشیار
زبان خدا، مرد خدا زبان حق (خدا)، انسان کامل (چون مظهریت اسم متکلم است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لسان حال
تصویر لسان حال
آنچه از صورت ظاهر که دلالت بر کیفیت و حالت درونی بکند
فرهنگ فارسی عمید